بسم الله الرحمن الرحیم
چرا وظیفه داریم از شهدا و علما یاد کنیم؟چرا خداوند در قرآن از انبیا یاد می کند و ایام الله را ذکر می کند؟زیرا بیان این نمونه ها جنبه ی دستوری داشته و حجت را برای افراد تمام می کند.
گاهی برای بیان یک موضوع ناگزیر از ذکر مثال هایی هستیم.مثلا نحوه ی برخورد آقای ابوترابی آزاده.ایشان یک بار در اردوگاه در عکس العمل به یکی از اسرایی که کمی مشکل ذهنی و عصبی داشت و به قرآن لگد زده بود، فرمود:او به ما لگد زد،ونه به قرآن.این در حالیست که سایر اسرا قصد داشتنداورا به سزای عملش برسانند.اما در جایی دیگر وقتی ایشان در دفتر مسجد دانشگاهی رساله ی یکی از مراجع خود خوانده را دیدند،حتی به آن دست نزده و به شدت اعتراض کردند تا آنرا از آنجا بردند{یک نمونه برای قاطعیت}
شاید مهمترین اثر انقلاب و نظام این است که فضایی برای رویش یک انقلابی معنوی را نشان دهد تا افراد دیگر رشد کنند و این سند و حجتی باشد برای دیگران تا ببینند،باور کنند و در مسیر قرار بگیرند.
{یک نمونه برای بیان استقامت در مسیر و افشای چهره ی حلم}مادر شهیدی می گفت:به فرزندم گفته بودند که به امام(ره)توهین کنند.اما او حاضر به این کار نمی شد.اورا به همراه من به بیابانی بردندابتدا دست هایش را قطع کردند و سپس سرش را بریدند و بعد قلبش را از سینه اش جدا کردند،اما هرگز به امام(ره)توهین نکرد.
عده ای می گویند روحانی نباید وارد عرصه ی سیاسی شود،زیرا یا خودش را خراب می کند یا جایگاه روحانیت را.اما آیت الله مهدوی کنی توانستند به عنوان الگویی از یک روحانی حاضر در همه ی عرصه های سیاسی مطرح باشند.
ایشان در بسیاری از موضوعات سیاسی حتی در جزئیات وارد می شدند اما چیزی از عزت ایشان کم نشد.
در زمان تصدی وزارت کشور امام نسبت به ایشان فرمود:ما به ایشان ارادت داشتیم وآلآن هم داریم و بعدا هم ارادت خواهیم داشت.تعبیر ابراز ارادت در آینده از طرف امام(ره)تقریبا سابقه ی دیگری ندارد.
آیت الله مهدوی کنی در دوران فعالیت هایشان همواره در غربت به سر می بردند اما هیچکدام از این حالات باعث شکایت و گلایه ی ایشان از امور نشد.
عده ای همواره سعی داشتند ایشان را همواره منسوب به جناح خاصی بکنند،اما ایشان همواره از جبهه ی حق دفاع می کرد و در این راه فداکاری می کردند.عده ای تلاش برای تخریب و سیاه نمایی ایشان داشتند.اما امروز چه کسی بین مردم عزتمند است؟
نمونه ای از بصیرت ایشان آنجایی بود که از ایشان درخواست شد تا از یکی از سران فتنه حمایت کنند اما ایشان فرمودند که فلانی ولایت فقیه را آنطور که ما قبول داریم نمی پذیرند و اعتقاد ایشان سوسیالیستی است.
اگر سخنی منطقی را می شنیدند بلافاصله نظر خودرا تغییر می دادند.
در هر جبهه ای قرار می گرفتند جبهه ی حق بود.
اگر بخواهیم نام عمار را برای کسی انتخاب کنیم چه کسی بهتر از ایشان؟!
طبق وقف نامه مدرسه ی مروی تهران تولیت آن باید به اعلم فقهای تهران برسد.مقام معظم رهبری در فرازی از حکم ایشان برای تولیت مدرسه ی مروی علت انتخاب ایشان را حسن تدبیر،مدیریت،وثاقت و امانت داری بیان می کنند.
ایشان هیچ گاه تحت تاثیر هیچ کسی قرار نمی گرفتند و اساسا ادم مستقلی بود.
تا حرفی برای خود ایشان روشن نمی شدحتی آن حرف را از نزدیکان هم قبول نمی کردند.
حقیقتاً خلاء فقدان ایشان به سادگی قابل جبران نیست.
اگر یک شخص خوبی از میان ما برود باید خوبی های او منتشر شود.
فضایل ایشان باید توسط جوانان منتشر شود.
رفتار ایشان در موقعیت های مختلف باید در اتاق های فکر مورد بررسی و تحلیل قرار داد؟
حتی مخالفان ایشان نیز نسبت به اعتدال ایشان اذعان داشتند
ایشان برای کادر سازی انقلاب اقدام به تاسیس دانشگاه امام صادق(ع)کردند که ثمرات آن اکنون مشهود است.
ایشان همواره مورد اعتماد و وثوق دانشگاهیان و بازاریان بودند دو قشری که به سادگی نسبت به هرکسی پذیرش ندارند.