جشن میلاد پیامبر(ص) و امام صادق(ع)+هیئت شهدای گمنام
در مورد هجرت کمی فکر کنیم. در مورد هجرت نمی توانیم نسخه ای عمومی بنویسیم و موضوع کم اهمیت نیست. شاید رزق و روزی شما در هجرت باشد. برخی به قصد هجرت به کشورهای دیگر رفتند همانند: روسیه و اکراین. پر جمعیت ترین مملکت اسلامی اندونزیست که ثمره یک هجرت است و حتی بیشتر از اندونزی هم کشورهای شرقی بسیار مهاجر دارند.
هجرت تاثیراتی دارد که با چیز دیگری نمی توانیم جایش را پر کنیم. البته بحرانی وجود ندارد که ما بخواهیم آن را با هجرت حل کنیم ولی امکان و فرصتی است که نباید به سادگی از آن عبور کنیم.
شهید شاطری که مهاجری عظیم الشأن است، زمانی که خدمات بسیار زیادی در لبنان انجام دادند به او گفتند: تمام شد و برگرد، زمان برگشت ناراحت بود، کاری که در آنجا انجام می داد در سطح وزرای آن مملکت بود که با او در ارتباط بودند نه اینکه در پی افراد برجسته باشد فقط به علت تاثیر گذاری او بود. او مملکتی را تغییر داد، خداوند در کارش برکتی قرار داد.
ما در ایران اسلامی انبوهی از افراد باهوش در کنار هم به طور فشرده نگه داشتیم همانند تیم فوتبالی که روی نیمکتش کسانی را داشته باشد که اولاً تعدادشان زیاد باشد و ثانیاً بازیگران بسیار ماهری باشند و هر تیمی حاضر است آنها را میلیاردها تومان بخرد و زمانی که می بینند بر نیمکتی نشسته اند و کاری نمی کنند به خود می گویند: به تیمی برای بازی بروم، قصه ما این است.
نه تنها قحط الرجال در کشورمان نیست بلکه برخی از مشکلاتمان این است که همه برای خود رجلی هستند. ایشان که رو به بازگشت بودند فتنه سوریه آغاز شد و تا اشاره ای به ایشان شد عازم شدند. وقتی ایشان به شهادت رسید، دوستی می گفت: فکر می کنید چند نفر کار او را در حال حاضر انجام می دهند؟ گفتم: مگر کسی پیدا شده؟ گفت: کارشان را به ده نفر سپردند.
برخی زمانی که هجرت می کنند خداوند به کارشان برکت می دهد، گاهی هنگامی که به دیارشان باز می گردند احساس می کنند بی خاصیت شده اند. چه در مملکت خود هجرت کنید و چه در جایی دیگر. به سازماندهی های ظاهری نمی توانیم زیاد اتکا کنیم. گاهی خداوند انسانی را جایی می برد و از او کار می کشد و برکاتش را می دهد و فقط خدا می داند که چه چیدمانی انجام می دهد. اگر بنا است ما هجرتی کنیم انشاالله خداوند ما را موفق کند و در آن به ما برکت دهد.
هجرت پیامبر (ص) مقدماتی داشته است و جالب است که هجرت حضرت، با هجرت یک جوان قرآن دان و قرآن خوان به نام مصعب آغاز شد. که حضرت نزدیک یک یا دو سال قبل از خود او را به مدینه فرستادند و ایشان در مدینه قرآن تدریس می کرد و چون جوان بودند جوان ها بیشتر به او اقتدا می کردند. مصعب کسی بود که در مکه در خانواده ای ثروتمند زندگی می کردند و بعد از مسلمان شدنش خانواده او را بیرون کردند و همراه حضرت رنج ها را تحمل می کرد. هنگامی که رابطه با مردم خزرج برقرار شد و درخواست کردند که کسی را بفرست تا به ما قرآن را تعلیم دهند حضرت مصعب را فرستادند که ایشان را گرامی می داشتند.
ایشان تلاوت قرآن می کردند، تلاوت روش تربیتی است.
او چندین نفر را با تلاوت مسلمان کرد. ما هم با تلاوت قرآن می توانیم تاثیرات زیادی روی دوستانمان بگذاریم.