ولادت امام حسن عسکری(ع)+هیئت شهدای گمنام

خلاصه ای از مباحث مطرح شده در هیئت هفتگی شهدای گمنام:

اخیراً نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپایی فصل جدیدی را در انقلاب اسلامی گشوده است.

برای بیدار کردن فطرت انسان ها باید تدبیر داشته باشیم. یکی از تدابیر، همان روشی است که خداوند در قرآن فرمودند: قل یا اهل الکتاب تعالو الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله(سوره آل عمران/آیه64)

ما تمایز یافته ایم و تمام دنیا ما را فهمیده اند. یکی از مسئولین فرهنگی فرانسه گفته در این دو هفته اخیر فروش قرآن دو برابر شده است. یعنی ما هستیم و گم نمی شویم.

فطرت ها قدرت زیادی دارند. فطرت ها که در معرض نام و عزاداری امام حسین (ع) و اربعین بیدار می شوند. چیزی از جنس تلاوت است.

نامه آقا چیزی از جنس ی"َتلو عَلَیهِم آیاتِه" است، هنوز به مراحل بعد نرسیده است. آنها را باید در معرض آیات الهی قرار دهیم.

این نامه فصل جدیدی را برای گفتگوی ما با اهل عالم گشود. گفتگویی که با مخاطب قرار دادن فطرت آغاز می شود. تلاوت از همین جنس است؛ آیات را تلاوت کنیم، تاثیرش را ببینیم.

امام در تفسیر سوره حمد می فرمودند: حمد برای خدا است، هر که هر چیز را حمد می کند، خدا را حمد کرده است، خودش خبر ندارد.

این نامه از جنس تلاوت بود. تلاوت از جنس بیدار سازی فطرت است. فطرت انسان فوق العاده قدرت دارد.

جهت مطالعه ی گزیده ای از این جلسه به ادامه ی مطلب بروید.

جشن میلاد پیامبر(ص) و امام صادق(ع)+هیئت شهدای گمنام

در مورد هجرت کمی فکر کنیم. در مورد هجرت نمی توانیم نسخه ای عمومی بنویسیم و موضوع کم اهمیت نیست. شاید رزق و روزی شما در هجرت باشد. برخی به قصد هجرت به کشورهای دیگر رفتند همانند: روسیه و اکراین. پر جمعیت ترین مملکت اسلامی اندونزیست که ثمره یک هجرت است و حتی بیشتر از اندونزی هم کشورهای شرقی بسیار مهاجر دارند.

هجرت تاثیراتی دارد که با چیز دیگری نمی توانیم جایش را پر کنیم. البته بحرانی وجود ندارد که ما بخواهیم آن را با هجرت حل کنیم ولی امکان و فرصتی است که نباید به سادگی از آن عبور کنیم.

شهید شاطری که مهاجری عظیم الشأن است، زمانی که خدمات بسیار زیادی در لبنان انجام دادند به او گفتند: تمام شد و برگرد، زمان برگشت ناراحت بود، کاری که در آنجا انجام می داد در سطح وزرای آن مملکت بود که با او در ارتباط بودند نه اینکه در پی افراد برجسته باشد فقط به علت تاثیر گذاری او بود. او مملکتی را تغییر داد، خداوند در کارش برکتی قرار داد.

ما در ایران اسلامی انبوهی از افراد باهوش در کنار هم به طور فشرده نگه داشتیم همانند تیم فوتبالی که روی نیمکتش کسانی را داشته باشد که اولاً تعدادشان زیاد باشد و ثانیاً بازیگران بسیار ماهری باشند و هر تیمی حاضر است آنها را میلیاردها تومان بخرد و زمانی که می بینند بر نیمکتی نشسته اند و کاری نمی کنند به خود می گویند: به تیمی برای بازی بروم، قصه ما این است.

نه تنها قحط‌ الرجال در کشورمان نیست بلکه برخی از مشکلاتمان این است که همه برای خود رجلی هستند. ایشان که رو به بازگشت بودند فتنه سوریه آغاز شد و تا اشاره ای به ایشان شد عازم شدند. وقتی ایشان به شهادت رسید، دوستی می گفت: فکر می کنید چند نفر کار او را در حال حاضر انجام می دهند؟ گفتم: مگر کسی پیدا شده؟ گفت: کارشان را به ده نفر سپردند.

برخی زمانی که هجرت می کنند خداوند به کارشان برکت می دهد، گاهی هنگامی که به دیارشان باز می گردند احساس می کنند بی خاصیت شده اند. چه در مملکت خود هجرت کنید و چه در جایی دیگر. به سازماندهی های ظاهری نمی توانیم زیاد اتکا کنیم. گاهی خداوند انسانی را جایی می برد و از او کار می کشد و برکاتش را می دهد و فقط خدا می داند که چه چیدمانی انجام می دهد. اگر بنا است ما هجرتی کنیم انشاالله خداوند ما را موفق کند و در آن به ما برکت دهد.

هجرت پیامبر (ص) مقدماتی داشته است و جالب است که هجرت حضرت، با هجرت یک جوان قرآن دان و قرآن خوان به نام مصعب آغاز شد. که حضرت نزدیک یک یا دو سال قبل از خود او را به مدینه فرستادند و ایشان در مدینه قرآن تدریس می کرد و چون جوان بودند جوان ها بیشتر به او اقتدا می کردند. مصعب کسی بود که در مکه در خانواده ای ثروتمند زندگی می کردند و بعد از مسلمان شدنش خانواده او را بیرون کردند و همراه حضرت رنج ها را تحمل می کرد. هنگامی که رابطه با مردم خزرج برقرار شد و درخواست کردند که کسی را بفرست تا به ما قرآن را تعلیم دهند حضرت مصعب را فرستادند که ایشان را گرامی می داشتند.

ایشان تلاوت قرآن می کردند، تلاوت روش تربیتی است.

او چندین نفر را با تلاوت مسلمان کرد. ما هم با تلاوت قرآن می توانیم تاثیرات زیادی روی دوستانمان بگذاریم.

گزیده ای از سلسله جلسات تاریخ اسلام(جلسه29)

گزیده ای از بیانات استاد پناهیان در جلسه29تاریخ اسلام ؛ هیئت شهدای گمنام(8/3/93):

در صدر اسلام اغلب کسانی که مسلمون می شدند ، بلافاصله به تبلیغ دین اسلام می پرداختند.

به همون سادگی که خودشون جذب دین می شدند ، دیگران را جذب دین می کردند ، مثل الان نبود که دوره های آموزشی سنگین وجود داشته باشه.

عملیات دعوت رو نباید زیاد پیچیده دانست ، دعوت شبیه عملیات تلاوت (یتلوا) است.

( یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ-سوره ی جمعه/2و سوره آل عمران/164)

تلاوت یعنی آیات قرآن رو بخون ببین دلش جذب میشه! ببین راه می افته؟

پیامبر(ص) صرفاً برخی را با تلاوت آیات قرآن دعوت و مسلمون می کردند.

دعوت ابتدایی وظیفه ی همه ی ما است ، و کمی همت می خواهد و اصلاً پیچیده نیست ؛ نگو آقا این حرف ها به ما نمی آید! شما انجام بده ببین چه خیر و برکتی در زندگیت می افته.

یه کسی اومد از پیامبر(ص) صدقه خواست ، پیامبر(ص) قرص نانی به او داد ، اون فقیر به پیامبر(ص) گفت این کمه و به ایشان بی احترامی کرد ، طوری که عبای حضرت را کشید و جای عبا بر  گردن پیامبر(ص) ماند ، پیامبر(ص) اولین برخوردی که با او کرد ، لبخندی زدند.

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ ﴿159﴾

پس به [برکت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پیرامون تو پراکنده مى‏شدند پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار[ها] با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکل‏کنندگان را دوست مى‏دارد (159)(سوره آل عمران)

عَلَیْکَ بِالرِّفْقِ وَ الْقَوْلِ السَّدِید ؛ این دو باید با هم جمع شوند یعنی حرف زدن  محکم با محبت.

{قال امیر المؤمنین(ع): علیک‏ بالرّفق‏ فانّه مفتاح الصّواب و سجیّة اولى الالباب.}

قال امیر المؤمنین(ع):ألرّفق‏ عنوان‏ سداد.

رفق آدم را به سوی قول محکم می برد.

با رفق شروع کنی واقعاً به قول سدید می رسی.

شما فکر می کنید چرا رسول الله(ص) را بعد از هزار و چهارصد سال اهل خشونت معرفی می کنند و یا چرا به امیر المؤمنین(ع) سه تا جنگ تحمیل شد؟

اگر حضرت اهل رفق نبودند و کمی اهل ظلم بودند ، ضربه چشمی نشان می دادند که احدی جرأت عرض اندام نمی کرد چه برسه به این که سه تا جنگ به حضرت تحمیل شود.

حضرت اهل رفق و مدارا بودند که طلحه و زبیر پر رو شدند ؛ که خوارج اون طور به حضرت بی احترامی کردند.

در جمهوری اسلامی هم الان همین گونه است ، کلیت نظام ما اگر اهل رفق و مدارا نبود ، الان این همه هجمه پشت سر ما نبود.

من الان می توانم برای شما نام ببرم که کسانی در صدر انقلاب بودند که اهل رفق نبودند الان سر از لندن در آورده اند و سر از زندان در آورده اند.

کسانی که اون موقع اهل بِزن و ببند بودند الان ریزش کردند ؛ تند ترین آدم های اون موقع ، کند ترین آدم های الان هستند.

مقام معظم رهبری آنقدر ناراحت می شوند از مذهبی هایی که قول سدید را رعایت نمی کردند حتی در حق ظالمین.

پیامبر(ص) با منافقین مدارا کرد ، با فرار کنندگان از جنگ مدارا کرد و همین رفق و مدارای ایشان عامل اصلی مظلومیت ایشان است.

تحمل اینگونه افراد از بزرگواری نظام ما است که آخرش هم متهم می شود که نظام با چوب برخورد می کند ؛ اگه با خشونت برخورد می کردند اصلاً تو نمی تونستی بیای بگی که این ها چوب برخورد کردند.

محبان امیر المؤمنین(ع) بدانید:

شیوه ی خودتون رو رفق بگیرید و در این راه کتک هم بخورید ، متهم هم بشوید ، محروم هم می شوید و ... آن هم توسط افراد خودی.

باید به موقع مدارا کنی و به موقع هم مقابل خط قرمزها وایستی ، در این راه باید مقاومت خودت رو افزایش بدی تا آنها را هم جذب کنی ، چون چاره ای نیست.

وقتی قول سدید داشته باشی ، اندیشه و عملت هم سدید خواهد شد.

امیر المؤمنین(ع) می فرمایند: بهترین اندیشه ها اون هایی هستند که از هوا فاصله داشته باشه و سدید باشه.

اندیشه و رأس سدید چگونه حاصل میشه؟ با درست کردن قول سدید ، زبونت رو درست کنی فکرت هم محکم میشه.

کسی که حساب شده حرف میزنه ، کم کم در دراز مدت حساب شده فکر می کنه و عمل میکنه.

اگر کسی حساب شده حرف بزنه ، اهل تشخیص قول سدید می شود ،

خصوصاً در آخر الزمان که تشخیص اینکه بفهمی کدام عالم راست میگه و کدام عالم دروغ میگه سخته.

التماس دعا