(صلوات و درود خالصانه ما بر خاندان عصمت و طهارت، باعث پاکی و نیکویی سرشت ما، مایه تزکیت و طهارت نفوس ما و عامل بخشش و پوشش گناهان ما میگردد)
فرازی از زیارت جامعه کبیره
--------------------------------------------------- هدف: تا خوب ها خوب تر نشوند بدها خوب نمی شوند. شما که از دین داریت به جایی نرسیدی چه انتظاری داری بی دینه بیاد دین دار بشه؟
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله: کَلِمَةُ الحِکمَةِ یَسْمَعُها المؤمنُ خَیرٌ مِن عِبادَةِ سَنةٍ . گوش کردن سخنرانی حکیمانه از عبادت یک سال بالاتر است.
دهمین دوره ی سوگواره ی هنر و حماسه از شب هفتم محرم شروع شد و تا شب هفدهم هم ادامه دارد.
دین، زیرساخت فرهنگی میخواهد.
در فرهنگ هر ملتی عنصر فداکاری باشد، آن ملت با کربلا راحتتر انس میگیرند. فرهنگ، زیرساخت دین است.
عناصر فرهنگی باید درست باشد، ربطی هم به دین ندارد. دین کمک و راهنمایی میکند، اگر شما می خواهی دین در جامعه رواج پیدا کند باید فرهنگ آن جامعه را درست کنی.
میشود با ادبیات غیردینی هم فرهنگ را درست کرد.
فرهنگ آنقدر مهم است که پیغمبر اکرم(ص) میفرماید تا وقتی که لباس و غذای امت من مثل کفار نشده، رو به سعادتند. از وقتی لباس و غذایشان مثل کفار شد، رو به بدبختی خواهند رفت. اسلام گفته حرام نخور؛ قورمهسبزی و قیمه بودنش را که نگفته است. وقتی در فرهنگ تو قورمهسبزی بوده، غذای خودت را راحت عوض نکن. غذای غربی که مریضت هم میکند را نخور. حالا مثلاً یه نقطه ای از جهان آغذایی میپزند که با طبع ما ایرانیها میسازد ما اون را هم می آوریم استفاده می کنیم.
اما تو هرچه مال آن طرف آب است، شیرجه میروی! این همه انعطافپذیری به لجنکشیدن حیات بشر است؛ به لجنکشیدن فرهنگ است.جایی که نباید فرهنگمان تغییر کند، محکم باشیم.
ایمان و امتحانات الهی می آید تا ما رو رشد دهد و از سطحی نگری باز دارد، اگر کسی ایمان به ولی خدا پیدا نکرد معمولاً یا از سر تکبر است، یا حسادت.
نمی تواند قبول کند این قدر خدا برای ولی خودش ارزش قائل باشد، برایش سنگین است.
اگر زیاد در خانه ی اهل بیت بریم کم کم اطمینان خاطری پدید می آید که ما ان شاء الله در این خانه توانستیم عظمت اولیاء خدا رو بپذیریم؛ مکرر و مداوم در خانه ی اهل بیت رفتن و زیارت جامعه خواندن می تواند انسان رو متواضع کند.
رفقا اگر در زمان خودمون دوستی ار دوستان اولیاء خدا، کسی که مؤمن خوبی باشه، متناسب با مقام او در دل ما جا نداشته باشد ما آدم های متکبری خواهیم بود، روی این باید کار کرد چون یکی از باور های دشوار است. (سخت ترین امتحان الهی )
باور دیگری که دشوار است رذالت دشمنان اولیاء خداست، چرا برخی باور نمی کنند که برخی ها می توانند خیلی بد باشند؟ شاید به دلیل سادگی باشد و دلیل دیگر مرض.
برخی دشمنان خدا رو باور نمی کنند که این ها واقعاً دشمن هستند و از لبخندشان فریب می خورند.
یکی از قسم های قرآن به خودش در این مورد است: می فرماید پیامبر از تو سؤال می کنند آیا واقعاً بعضی ها مُخلد در عذاب می شوند؟ خدا می فرماید: رسول من به آن ها بگو به خدای خودم سوگند این چنین است.
تناسب این بحث با کربلا: امام حسین(ع) بیشتر می خواست فضائل یاران خودش رو به نمایش بذارد یا بیشتر می خواست رذالت جبهه باطل رو به نمایش گذارد.
بله هر دو بود، نمایشگاهی بود برای نمایش آخر جبهه ی حق و آخر شقاوت جبهه ی باطل، اما هر چی آدم به کربلا نگاه می کند انگار اباعبد الله حسین(ع) برای اثبات بخش دوم ماجرا آمده بود. رذالت در دشمنان به چه سرعتی چقدر بالا گرفت، و چهره ی واقعی شخیصیت هایی وثل عمر سعد و یا شمر بر ملا شد.
کربلا این موضوع را برای ما اثبات می کند.
دشمن نوکری مطلق می خواهد، یعنی بخواهی با او کنار بیای تا به نوکری مطلق تو رو وادار نکنه قانع نمیشه؛ الان هم این دشمنان مسخره ی ما حرف هاشون رو می بینید که می گن ما هنوز اعتماد نکردیم.
ما اگر نوکر مطلق اون ها هم بشیم باز هم اعتماد نخواهند کرد؛ اگر هم نوکرشان بشیم، این ها اول نوکر خود را نابود می کنند، این را در دیکتاتور های منطقه دیدیم.
چه کسانی رضالت دشمن را باور نمی کنند؟ اشعث مسلک ها یا ابوموسی اشعری مآب ها.
این دشمنان خبیثی که ما داریم مثل آمریکا و انگلیس و دست نشانده یشان داعش، این ها همینه کارشون و تا قتل عام نکنند دست بر نمی دارند.
حماسهی کربلا باعث شد تا امت اسلامی از سادهاندیشی فاصله بگیرد و زمینهای باشد برای اینکه انسان مؤمن هیچگاه فریفتهی ظواهر دشمن نشود.
جهت مطالعه ی کامل سخنرانی به ادامه ی مطالب مراجعه بفرمایید.
اگر بگوییم: «دنیای ما موقتی است» این تعریف تمامی از دنیا نیست. باید بگوییم: فلسفۀ موقت بودن دنیا به این است که دنیا جای امتحان است و دوران امتحان موقت است و نمیشود انسان الیالابد امتحان شود.
باید به دنیا و آخرت، مادیات و معنویات و تمام ابعاد زندگی و بندگی یک نگاهِ «امتحانی» داشته باشیم
«اینها در دست ما امانت است» هم تعریف دقیقی نیست؛ باید بگوییم «اینها امتحان است»
«با خدا باش» یعنی با خدایی که هر لحظه دارد از تو امتحان میگیرد زندگی کن/ خدا با زبان امتحان با تو سخن میگوید
خدا با چه چیزی از ما امتحان میگیرد؟/اولین و شایعترین نوع امتحان خدا از ما امتحان با «ترس» است
چرا خدا ما را میترساند؟1- گفتیم هدف امتحان «خلع تکبر از دل انسان» است و همین ترس، میتواند مقدار زیادی از تکبر انسان را بریزد. به تعبیر عامیانه، ترس برای این است که به ما بگوید: «کوچولو! برو بغل خدا»
2- برخی از استعدادهای انسان فقط با ترس به فعلیت میرسد/ حق نداریم طوری بترسیم که روانپریش شویم، گفتیم هدف امتحان-از یک نگاه دیگر- این است که استعدادهای بالقوۀ انسان به فعلیت برسد. برخی از استعدادهای انسان فقط با ترس بالفعل میشود.
بترس و به سراغ خدا برو! اگر از فقر میترسی، صدقه بده. در روایت دارد که صدقه بدهید تا فقر شما برطرف شود.امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «شدتِ جبن(ترس) از ضعف شخصیت(ناتوانیِ نفس) و ضعف یقین است
حضرت امام(ره) میفرمود: من هیچ وقت احساس ترس را تجربه نکردهام. لذا هیچ ترسی نمیتوانست ایمان حضرت امام(ره) را به چالش بکشاند.
مسئولی که اهل ترس باشد، جامعه را به تباهی خواهد کشید/ از وجنات و فلتات لسان بعضیها معلوم است شخصیت ترسویی دارند.
هرچقدر شما نترسید، دشمن بیشتر از شما میترسد/ بسیاری از مشکلات امام زمان(ع) با ترس دشمن حلّ میشود، نه با اسلحه
جهت مطالعه ی کامل سخنرانی به ادامه ی مطالب مراجعه بفرمایید.
اصل دورۀ تربیت، از 7 تا 14 سالگی استواگر در این دوران بچه را شبیه پادگان، منظم و مؤدب بار نیاورید، به او خیانت کردهاید و در آینده هم قدرت تحمل سختیها را نخواهد داشت و بالطبع، استعدادهای او کاهش پیدا خواهد کرد.
مدیری که بگوید طوری مدیریت میکنم که مطلقا بدون سختی جلو برویم، حتماً دارد ما را فریب میدهد/رشد بدون سختی کشیدن ممکن نیست
امتحان یعنی در رنج قرار گرفتن و رشد کردن/ نفی تمام رنجها غیر معقول است ، امام محمد باقر(ع) میفرماید:بهشت با سختیها پوشیده شده است
امتحان برای فرد و جامعه موجب شکوفا شدن استعدادهاست. نه از فرد میتوان امتحان-یعنی زجر کشیدن- را بهطور کامل محو کرد و نه از جامعه. ولی جوامع غربی، انسانها را با وعده دادن به راحتی و آسایش دروغین، فریب میدهند و جوانها را به سوی «دلم میخواهد»ها سوق میدهند تا بتوانند آنها را به بردگی بکشانند.
«دفاع مقدس» و«محاصرههای اقتصادی» از نمونههای رشد جامعه در بستر امتحان است.
جنگ روانی «اشعث بن قیس» برای تلقین «ما نمیتوانیم» به مردم، اشعث: به خاطر مصلحت جامعه «ما نمیتوانیم» به جنگ ادامه دهیم.
ابنابیالحدید میگوید: «هر فتنهای در حکومت امیرالمؤمنین(ع) بود، ریشهاش اشعث بود»
بعضیها دچار بیماری «احساس ضعف» هستند/ دین، انسان را قوی میکند
بعضیها آنقدر احساس ضعف دارند که به جهان غرب با دهان باز نگاه میکنند. در حالی که ما از آنها قویتر هستیم. ما ظرفیتهای زیادی برای قدرت بیشتر داریم. ما باید دستههای عزاداری را مظهر قدرت این جامعه قرار دهیم. این قدرت، روحیه و رویۀ ماست و این چیزی است که خدا میخواهد به ما بدهد. این قدرتی که دین به ما میدهد از آثار گمشده و غریب دین است. درست است که دین ما را لطیف و بصیر و مهربان میکند ولی دین بیش از همۀ اینها انسان را قوی میکند. کسی که قوی نبود، دین ندارد.
اگر قیام کنیم و خوبانمان را تنها نگذاریم، داستان ما مثل کربلا نخواهد شد/ این وعدۀ الهی است؛ «بر ما واجب است مؤمنین را کمک کنیم؛ وَ کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنینَ»(روم/47)
جهت مطالعه ی کامل سخنرانی به ادامه ی مطالب مراجعه بفرمایید.
همراه همۀ اوامر و نواهی خداوند، چیزی به نام امتحان نیز وجود دارد ، «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» یعنی امتحان هر کسی متناسب با ظرفیت اوست.
امتحان همیشه یکمقدار جلوتر از توانایی بالفعلِ ماست تا توانایی بالقوۀ ما به فعلیت برسد ، تنبلی باعث میشود انسان ظرفیت خود را کم ببیند.
آنچه برای خدا مهم است افزایش ظرفیت انسان است نه زجر یا کم شدن لذت دنیا.
راهی برای آسان شدن امتحان یا کاهش بلا: ببین این بلا و امتحان از تو چه میخواهد؟ قبلاً گفتیم که میتوان با نماز خواندن و سجدۀ طولانی، امتحان الهی را دور زد و به سراغ هدف امتحان رفت که «از بین بردن تکبر انسان» است.وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ (بقره/45)
پاسخ به یک شبهه: آیا با این دیدگاه، انگیزۀ رفع مشکلات زندگی در انسان از بین نمیرود؟عبد باید طبق دستور مولا به وظیفۀ الهی خود عمل کند و به نتیجه کاری نداشته باشد.
قسمت دوم: امتحان جامعه
چرا امام(ره) میفرمود: ما میتوانیم؟/ یک استدلال ساده: «این امتحان ماست؛ پس ما میتوانیم»
«ما میتوانیم» یک شعار سیاسی نیست؛ یک حقیقت دینی است/ برای اینکه ببینم «ما واقعاً میتوانیم؟» لازم نیست اسلحه و مهمات خودمان را بشماریم!
محاصرۀ اقتصادی هم امتحان ماست و چون امتحان ماست پس «ما میتوانیم»
خدا بیش از حدّ ظرفیت جامعۀ ما از ما امتحان نمیگیرد/ مقام معظم رهبری هم یک روز به حزب الله لبنان فرمود: «شما میتوانید از پسِ اسرائیل برآیید»
این مدیران هستند که باید تواناییهای بالقوۀ جامعه را استخراج کنند.
20سال پیش اگر میگفتیم «ما میتوانیم رهبری سیاسی منطقه را بهدست بگیریم» بعضیها میخندیدند!
امر به معروف و نهی از منکر اول برای سیاسیون و مسئولین جامعه است؛ نه برای بیحجابهای خیابان
مقام معظم رهبری بارها فرمودهاند: «اقتصاد منهای نفت»/چه کسانی از اقتصاد نفتی سود میبرند؟
جهت مطالعه ی کامل سخنرانی به ادامه ی مطالب مراجعه بفرمایید.
در خطبۀ قاصعۀ نهجالبلاغه، یک تعبیر دیگری هم برای بیان هدف امتحان آمده است که میفرماید: «امتحان برای این است که ابواب فضل و رحمت خدا به روی انسان باز شود.
این هم تعبیر دیگری از همان حقیقت قبلی است؛ چون وقتی تکبر رفت رحمت و نور میآید و وقتی تذلل به جای تکبر به دل انسان آمد، ارتباط با پروردگار برقرار میشود و وصال معبود محقق میشود.
خدا امید بندۀ خود را به هر چیزی قطع میکند تا به جز خدا به کسی دل نبندد.
روایات در این باب زیاد است. مثلاً اینکه خداوند متعال در حدیث قدسی فرموده است: به عزت و جلال خودم سوگند، امید بندۀ خودم را به هر کسی و هر چیزی قطع میکنم تا به جز من به کسی دل نبندد.
خدا نمیگذارد شما به جایی پیوند بخورید و این پیوند باقی بماند، چون تو بناست با خدا پیوند بخوری نه با خلقش و خدا بدش می آید که خیلی با وسیله اش پیوند بخوری.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: هنگام نزول شداید، فضایل انسان رو میشود؛ عِنْدَ نُزُولِ الشَّدَائِدِ تَظْهَرُ فَضَائِلُ الْإِنْسَان. پس نباید از شداید فرار کنیم و با سختیها، بد تا کنیم.
برخی جوانها به خاطر برخورد درست با شداید، یکدفعهای خیلی رشد میکنند ، همانند جوانان در دفاع مقدس،یکی از راههای تشخیص مقدار ظرفیت خود، شدت امتحانات الهی است.
در لیله المبیت که قرار بود امیرالمؤمنین(ع) جای پیامبر اکرم(ص) بخوابند، پیامبر(ص) به ایشان فرمودند: علی جانم، به تو خبر میدهم که خداوند متعال اولیاء خودش را به اندازۀ ایمانی که دارند و به اندازۀ منزلتی که در دین دارند، امتحان میکند. شدیدترین بلاها بر سرِ انبیاء میآید سپس بلا به نسبتِ(ظرفیت ایمانی افراد) تقسیم میشود.
ما معمولاً دربارۀ مقدار طاقتمان در امتحانات الهی اشتباه میکنیم، خیالتان راحت باشد که امتحان به قدر طاقت است نه بیشتر.
اصلاً شما لازم نیست بفهمید تواناییتان در امتحانات الهی چقدر است، چون قرار نیست که شما از خودتان امتحان بگیرید.
کسانی که دنبال کاهش ظرفیت انسانها هستند، بوی ابلیس میدهند، ابلیس همیشه میگوید: «تو نمیتوانی!» ولی امام حسین(ع) میگوید: «تو میتوانی»
جهت مطالعه ی کامل سخنرانی به ادامه ی مطالب مراجعه بفرمایید.
مقدرات الهی احاطۀ فراوانی بر سراسر ابعاد زندگی ما دارد.
«امتحان » مؤثرتین عامل در تعیین «مقدرات» ما است.
مهمترین و مؤثرترین عامل تعیینکننده در مقدرات حیات انسان «امتحان» است. ما قرار است در این دنیا امتحان شویم و الا اصلاً برای چه به این دنیا آمدهایم؟ امتحان فلسفۀ حیات انسان است و این عامل است که شرایط زندگی ما، فقر و ثروت ما و هر نوع موفقیت یا شکست ما در زندگی را تعیین میکند.
به زندگی «امتحانی» نگاه کنید؛ چون ما امتحانی آفریده شدهایم/جوانها امتحانی جوان هستند و پیرها هم امتحانی پیر هستند.
گاهی اوقات خداوند یک «انسان» را امتحان میکند و گاهی یک «ملت» را.
اگر شیوۀ امتحان گرفتن خدا را بدانیم امتحان برایمان آسان میشود/کسی که شیوۀ امتحان گرفتن خدا را نداند، در واقع شیوۀ زندگی کردن را نمیداند.
اگر تحلیلگر سیاسی «وضعیت امتحانی جامعه» را درک نکند، تحلیلش سرشار از جهالت خواهد بود/ باید دید الان فصل چه امتحانی است؟
«حیاتشناسی» فقر بزرگ ما در آموزشهای دینی است.
همۀ احکام و معارف دینی باید خودشان را در بستر امتحان نشان دهند.
سخن گفتن از« امتحان»، سخن گفتن از حیاتشناسی و بستر دینداری است.
هدف از امتحان گرفتن چیست؟ /امیرالمؤمنین(ع): هدف محوری امتحانات الهی، اخراج تکبر و ادخال تواضع در قلب است.
آیا واقعاً اینهمه امتحانات دائمی و سخت برای اخراج تکبر از قلب است؟!/ انسان دوست دارد بزرگ شود و اگر عجله کند دچار تکبر میشود.
هر وقت دیدی امتحان الهی سخت است، امتحان را دور بزن و سرت را به سجدۀ «هدف» بگذار.
چرا در امتحانات الهی باید از نماز کمک بگیریم؟ / نماز و امتحان، هر دو برای از بین بردن تکبر است!
حضرت فاطمۀ زهرا(س) میفرماید: «خداوند نماز را برای دوری از تکبر، واجب کرده است؛ فَرَضَ اللَّهُ...الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ»(منلایحضرهالفقیه/3/568) یعنی فلسفۀ نماز هم این است که تکبر از دل مردم خارج شود. و طبق فرمایش امیرالمؤمنین(ع) امتحانات الهی نیز برای خارج شدن تکبر از قلوب بندگان است. ببینید چه نسبتی بین این دو وجود دارد! برای همین است که در امتحانات الهی باید از نماز کمک بگیریم. اصلاً همۀ سختیها و امتحانات سخت الهی برای از بین بردن تکبر است.
جهت مطالعه ی کامل بحث بهادامه ی مطالبمراجعه فرمایید.
گرایش جهان به معنویت روز به روز بیشتر میشود/دشمنان معنویت ناب با ساختن معنویتهای منحرف، میخواهند مردم را از معنویت متنفر کنند.
در جهان امروز رفتار و پوشش مذهبی عامل جاذبه است/ جهان بهقدری تشنۀ معنویت است که معنویتهای دروغین را به سهولت میپذیرد.
در دانشگاههای جهان «رشد معنویت و اقسام آن» موضوع پژوهشهای فراوانی است، اما در دانشگاههای ما خبری از این پژوهشها نیست.
آمارها گویای حرکت جهان به سوی معنویت است/ ساخت 2000 مسجد در فرانسه و رشد تصاعدی زائرین در پیادهروی اربعین، نشانۀ چیست؟
تا 10 سال آینده بزرگترین دین در انگلستان، اسلام خواهد بود/ (نشریۀ راشا تودی) جمعیت 89 هزار نفری مسلمانان انگلیس امروز به دو و نیم میلیون نفر رسیده است. الان از هر 10 جوان انگلیسی یکی نفر مسلمان است. همچنین کشور آلمان در سالهای آینده تبدیل به یک کشور اسلامی خواهد شد.
مسئولیت ما در قبال رشد معنویت در جهان چیست؟ / زیرا وقتی جهان به سوی معنویت رفت، ابلیس دیگر آدمها را از راه عرقخوری و فساد گمراه نمیکند، بلکه از طریق تحریف معنویت خراب میکند. مثلاً ابلیس حضرت آدم و حوا را چگونه فریب داد؟ آنها را به حفظ جاودانۀ آثار معنویای که در آن غرق بودند، دعوت کرد و فریبشان داد. پس در بهشت هم میشود کسی را فریب داد. در بهشت محبت اهلبیت(ع) هم ممکن است بعضیها فریب بخورند. و امروز موقع فریب خوردن مذهبیها، حزباللهیها، نمازخوانها و گریهکنان امام حسین(ع) است.
داعشیها چگونه با نشان دادن بیدینیهای موجود در جامعۀ ما، اروپاییها را جذب میکنند؟/ با پاک کردن صورت مسئله، مسئله حل نمیشود.
جلوی رشد معنویت را نمیشود گرفت، اما باید از آسیبهای رشد معنوی جلوگیری کرد/امروز نوبت دعوت جهان به معنویت نیست، نوبت معرفی معنویت صحیح است.
باید دین را نگه داریم و از تظاهر و نفاق و دروغگویی عبور کنیم تا به یک جامعۀ خالص برسیم. این راه حل قدیمی و اشتباهی بود که میگفتند: برای اینکه تظاهر و نفاق در جامعه پدید نیاید و برای اینکه خونریزیهای سفاکانه بر اساس دین پدید نیاید(مثل اتفاقی که تکفیریها انجام میدهند) باید دین را حذف کنید و به پلورالیسم روی بیاورید و به چیزی معتقد نباشید! میگفتند: دین را حذف کنید تا خیلی از آسیبها به سراغ جامعۀ دینی نیاید! ولی راه حلش این نیست. ما باید از این آسیبها «عبور» کنیم نه اینکه اساساً صورت مسأله را پاک کنیم و دین را حذف کنیم!
جلوی رشد معنویت را نمیشود گرفت. کسانی که به رشد معنویت بیاعتنا هستند دچار اشتباه بزرگی هستند. کاری که ما باید انجام دهیم این است که از آسیبهای رشد معنوی جلوگیری کنیم و معنویتهای خودمان را بیآسیب قرار دهیم. مثلاً هر کسی که به مسجد میآید و نماز میخواند، در معرض آسیب عُجب قرار میگیرد. و این حداقل آسیب دینداری است. از این آسیب باید مراقبت کرد.
اگر ما خودمان را از آسیب دینداری مصون نکنیم، معنویت بازار سیاه پیدا میکند و معنویت و دینداری قلاّبی زیاد میشود. تازه دعوا از این به بعد است. الان نوبت این نیست که مردم جهان را به معنویت دعوت کنیم، این مسأله حل شده است؛ الان نوبت این است که بگوییم دین درست و معنویت درست کدام است؟ چون دینداری قلابی در بازار، فراوان شده است.
کربلا محل درگیری ایمان و کفر نبود؛ محل درگیری معنویت ناب و معنویت غیر ناب بود
دینداری قلابی آنقدر خطرناک است که در روایت میفرماید: اگر کسی در دین، بدعتی ایجاد کند، خشوعش در عبادت بیشتر خواهد شد(پیامبر(ص): مَنْ عَمِلَ فِی بِدْعَةٍ خَلَّاهُ الشَّیْطَانُ وَ الْعِبَادَةَ وَ أَلْقَى عَلَیْهِ الْخُشُوعَ وَ الْبُکَا؛ نوارد رواندی/18) با این حساب باید گفت اگر کسی بدعتی در دین بگذارد و به مجلس امام حسین(ع) برود، چه بسا بیشتر هم گریه کند.
کربلا محل درگیری ایمان و کفر نبود، بلکه محل درگیری معنویت ناب و معنویت غیر ناب بود. اگر امام حسین(ع) را بیدینها کشته بودند، کربلا اوج قلۀ حیات بشر نبود. مسأله این بود که حسین(ع) را دینداران به قتل رساندند؛ کسانی که خدا و پیغمبر و قیامت را قبول داشتند...
آخرالزمان فقط دوران اوج گرفتن ظلم و سیاهی نیست/ آخرالزمان زمانۀ پیدایش خوبیهایی است که در مقام و رتبه در طول تاریخ نظیرش نبوده است
در نتیجۀ جنایت تکفیریها، جوانان عراقی به عناصری مجاهد و شهادتطلب با معرفت تبدیل شدند
مراقب باشید از قافلۀ خوبان آخرالزمان عقب نمانید/ در مقابل سیاهی و تباهی آخرالزمان، عدهای از خوبان هم دارند تربیت میشوند و رشد میکنند
امروز جوانان عالم اسلام از رخوت و سستی در آمدهاند/ به یمن نگاه کنید ببینید چه خبر شده است؟
امروز میبینید که جوانان عالم اسلام از رخوت و سستی در آمدهاند. اینها قبلاً کجا بودند؟ در سوریه چه کسی احتمال میداد این تعداد محبین اهلبیت(ع) وجود داشته باشد؟ آنها در خیلی از زمینهها از ما هم جلو زدهاند. الان شما به یمن نگاه کنید ببینید چه خبر شده است؟
دشمنان ما آمدند و یک دشمنی از درون ما درست کردند و یک فتنهای در منطقه ایجاد کردند و ظلم و جور را افزایش دادند، سر بریدنها و جنایتهای دیگری راه انداختند، اما در مقابلش ببینید چه نیروهای مخلصی تربیت شدهاند! نکند ما از این خوبان آخرالزمان جا بمانیم.
رسول خدا(ص): عجیبترین و پرثوابترین قوم، قوم آخرالزمان است
پیامبر اکرم(ص) دربارۀ خوبان آخرالزمان میفرماید: «عجیبترین مردم در ایمان و باعظمتترین مردم از نظر ثواب، قومی هستند که در آخرالزمان هستند، آنها پیامبر را ندیدهاند و حجت را نمیبینند و امام زمانشان پشت پرده غیبت است و آنها به نوشتهای ایمان میآورند؛ یَا عَلِیُ أَعْجَبُ النَّاسِ إِیمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ ثَوَاباً قَوْمٌ یَکُونُونَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَّبِیَّ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَیَاض»(جامعالاخبار/180) یعنی اینها پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) را ندیدهاند و ایمانشان از روی نوشتههایی است که به آنها رسیده است. چه میشود که ایمان آنها در آخرالزمان عجیبترین ایمانها میشود و ثوابشان باعظمتترین ثوابها میشود؟ معلوم میشود که کار آنها ساده نیست و آنها در شرایط خاصی که شرایط سیاهی و ظلمت و کفر است، به اینهمه مقام میرسند.