مراسم شام شهادت امام باقر(ع) پنجشنبه شب (93/7/10) در هیئت شهدای گمنام برگزار شد.
امام باقر(ع) 34 سال درکنار امام سجاد(ع) به ترویج احکام اسلام پرداختند آن هم در آن شرایط خفقان و در شرایط زمام داری حجاج ابن یوسف سقفی و واقعه حره، در آن شرایط شهره ی علم شدند.
غلام جابر بن عبدالله انصاری میگوید: نامه ای از امام محمد باقر(ع) به او رسید. او بسیار ناراحت شد.(ایشان از اصحاب خاص حضرت بودند) بعد کاغذ را گرفت و رفت وسط بچه ها درکوچه نشست و گریه کرد و بعد یک چوب گرفت و بین آنها راه رفت. واین کار را تا فردا ادامه داد. ای بابا او یک روزه دیوانه شد؟ ببینید امام برای حفظ شاگردش چه کار میکند... به او دستور میدهد که دیوانه شود تا جانش در امان باشد. بعد فردی آمد و گفت جابر کجاست. دستور دارم او را به قتل برسانم و وقتی شنید که او دیوانه شده از قتل او منصرف شد.
کاش ماهم کمی از اصول احیا اسلام را میدانستیم! درصورتی که شرایط ما برای احیا و ترویج اسلام میلیارد ها برابر بهتر از آن موقع است. ولی ما زیاد کار نمیکنیم. یعنی اصلا کار نمیکنیم.
الان دارند طوری برنامه میریزند که با اینترنت تمام دین و عقاید مارا بشورند و ببرند. آنها خیلی احمق اند. بله این کارها کمی آسیب دارد نمیتوان آسیب آن را نادیده گرفت. ولی نمیتوانند با آن تمام عقاید جوان های ما را از بین ببرند. شما باید تک تکتان کارساز باشید. اگر الان حضرت بیایند و بگویند بروید بجنگید. تو میشینی و میگویی خوب اسلحه بدهید بروم بجنگم! تو خودت باید اسلحه برداری و به جنگ بروی، امروز اینترنت بیش از آنکه تهدید باشد فرصت است.
آنها دیگر هیچ حرفی برای زدن ندارند؛ جز پرداختن به بدن انسان ها مثل حیوانات؛ آنوقت ببین این هیچ را چقدر زیبا جلوه می دهند اما تو که همه چی داری و امام حسین(ع) داری چکار می کنی؟
آنقدر از این بچه مذهبی ها بدم می آید که هیچ کاری نمیکنند و نشسته اند فقط انتقاد میکنند و اظهار نگرانی درمقابل تهدیدها میکنند. یک ذره حاضر نیست از خوابش بزند. این کم کاری ها در روز قیامت از شما سوال نمیشود؟
عارفی داشت گریه میکرد. پرسیدند آقا شما برای چه گریه میکنید؟ گفت: میترسم آن دنیا به من بگویند تو آمدی در دنیا، آن آدمی که در ژاپن است را چرا هدایت نکردی؟ آقا قربانت بشوم آن موقع تلفن هم نبود و شما آنقدر نگرانی! ببین ماچقدر بیخیالیم... این جوان ها توسط اینترنت باهمه جا ارتباط دارند اما هیچ غلطی نمیکنند.
الان دراین شبکه ها انسان ها تک تک دل و روده شان رو بیرون ریختند، میتوانی روی آنها تاثیر بگذاری . آنوقت نشسته داره فوتبال میبینه. دیدن فوتبال بد نیست ولی برای آن که کاری ندارد؛ نه برای تو!
امام سجاد(ع) اگر از کسی ذره ای هم انعطاف میدید جذبش میکرد. روزی غلامی به امام ستم کرد. امام گفت ستم کردی؟ پاسخ داد: آری ولی معذرت میخواهم. مرا ببخشید، شرمنده ام. امام همان موقع او را آزاد کرد گفت تو برو آزاد هستی. امام این طور نیرو تربیت میکرد.
حالا تو دراین حدهم نمیتوانی انسان تربیت کنی!
به او محبت کن. اگر حرفی زد بگو ببین من حرفت رو قبول ندارم اما خیلی آدم باحالی هستی ازت خوشم اومد. او با خودش میگوید چه بچه حزب اللهی خوبی بود به من گفت باحال. نمیخواهد برایش فلسفه حجاب بیاوری این کار رو بکنی کافر میشود در این حد او را تربیت کن.
جهت مطالعه ی خلاصه ی سخنرانی به ادامه ی مطلب بروید.
مطالب مرتبط