السلام علیک یارُقَیـّـِه بنت الحسین
دریافت روضه ی حضرت رقیه-تصویری
حجم: 1.11مگابایت
دریافت روضه ی حضرت روضه-صوتی
حجم: 950 کیلوبایت
انتظار فرج،با فضیلت ترین عبادت
حجم: 1.11مگابایت
حجم: 950 کیلوبایت
قبل از دین، دو چیز باید درست شود: یکی فکر مردم و دیگری فرهنگ آنها. اگر اینها قبل از دین درست شود، مردم راحت دین را میگیرند و رشد میکنند. دین برای کسی که عادات رفتاری غلط داشته باشد و بخواهد بهسراغ دین بیاید، خیلی سخت خواهد بود. دین در جامعهای که فرهنگ غلطی در آن رواج دارد،(پا) نمی گیرد.
بنده تصور میکنم نباید بار ایمان و دیانت را سنگین کنیم. نباید از دین بخواهیم تمام مشکلات ما را حل کند.
مثلاً بخواهیم فشار تعلیم و تربیت را صرفاً به دوش مدرسه بگذاریم و خانوادهها را دراینباره معاف کنیم. یا بخواهیم همۀ فشار خلافنکردن را برروی وزارت دادگستری بگذاریم و وزارتخانههای دیگر که تعیینکنندۀ معیشت مردم هستند، دراینباره احساس وظیفه نکنند. نباید بار زیاد برروی دوش ایمان و دیانت مردم بگذاریم.
نباید بخواهید مشکلات او را همیشه با دین حل کنید، یا مشکلات او را دینی تحلیل کنید. این کار، فشار زیادی روی دین و ایمان گذاشتن است. قدرت دین بالاست، اما بعد از اینکه عمیقاً پذیرفته شود. باید بسیاری از مشکلات مردم را خارج از میدان دین حل کنیم. به او بگوییم آیا میتوانی این سبک زندگی و تفکر و منطق و روحیه را تحمل میکنی؟ طرف را با خودش تنها بگذاریم.
بسیاری از دستورات دینی توصیه میکند که به فطرت و وجدان خودمان نگاه کنیم.
مثلاً ظلم نکردن؛ ما هی بگوییم آقا دین گفته ظلم بد است، نه او باید زشتی ظلم را با عقل خودش و با انسانیت خودش درک کند سپس دین برای رفع ظلم راهکار های فوق العاده ای می دهد.
باید دست کسانی را که خارج از دین یا دستگاه فکری آدمها یا فرهنگ جامعه را درست میکنند، بوسید؛ مانند وقتی که دست انبیای الهی را که منجی جوامع بشری هستند میبوسید. «کاد الحکیم ان یکون نبیا»: حکیم نزدیک است که پیغمبر باشد.
چند شب پیش در ارتباط با میدان امام حسین(ع) در این مجلس صحبت کردم و مثالی زدم، چون در قسمتی از بحث از تعبیر تکنوکرات استفاده شده بود، بعضی از دوستان فکر کردند عرض بنده تعریضی به آقای قالیباف است. و ظاهرا این مطلب را به عنوان انتقاد، از بنده به ایشان منتقل کردهاند. در حالی که به هیچ وجه بنده چنین نگاه و نظری نداشته و ندارم. اگر کسی چنین برداشتی را حدس بزند و بر مبنای همان حدسش، آن را با قاطعیت به عنوان نظر بنده جایی نقل کند، این کار حتماً از غیبت بدتر است و چنانچه توبه نکند، روز قیامت گریبانگیرش خواهد بود. مروت این است که اگر کسی بخواهد حرفی را منتقل کند باید مطمئن شود منظور گوینده از آن حرف چه بوده است؛ نه اینکه حدس و گمان خود را به عنوان نظر گوینده بیان کند!
اینگونه حرکتها و توجه به ارزشها در ساختوساز شهری خلاف روحیۀ تکنوکراسی است.
سال قبل در روز عاشورا در میدان امام حسین(ع) سخنرانی کردم و از آقای قالیباف بابت زحمتی که در ساخت طرح جدید میدان امام حسین(ع) کشیده بودند، تشکر کردم. چند شب قبل هم که در همین مجلس به میدان امام حسین(ع) اشاره کردم، پیشنهادم این بود که ترتیبی داده شود که اتوبوسهایی که عازم کربلا هستند از این میدان حرکت خود را شروع کنند. چون مسافر کربلا با بقیه مسافرها فرق دارد. بعد عرض کردم برخی از رفقا گفتهاند که به خاطر محدوده طرح ترافیک و مشکلات ترافیکی، اتوبوس نمیتواند به میدان امام حسین(ع) بیاید. گفتم برای این مسئله میتوان چارهای اندیشید. بنده واقعاً به کاری که در میدان امام حسین(ع) انجام شده علاقه دارم. میدان امام حسین(ع) تنها نماد شهری مذهبی است. از ایجاد چنین میدانی که آقای قالیباف به آن اهتمام ورزیدند، باید تقدیر شود. اگرچه ممکن است بعضیها سلایق دیگری داشته باشند و در نحوۀ طراحی میدان نظرات دیگری داشته باشند که برخی به من هم گفتهاند، اما اصل طرح این میدان بسیار با ارزش است.
ایمان مانند رابطۀ شکوفه نسبت به درخت است، تا هوا خوب نباشد شکوفه ای به بار نمی نشیند، باید هوا را خوب کنیم، هوا که خوب شود این درخت خودش خود به خود شکوفه می دهد. دین در قدم اول واقعاً فرهنگ را درست می کند؛ تا فرهنگ درست نشود انسان ها به ایمان نمی رسند، حالا ما هی بیایم بگیم آقا نماز خوبه، حجاب خوبه، خب فرهنگ ناسالمه.
فرهنگ زیرساخت دین است و وقتی زیر ساخت درست شد دین می آید روی آن بناهای زیبا و چند طبقه درست می کند، اما تا وقتی زیر ساخت نداشته باشیم چه بنایی می توانیم بسازیم؟
امام صادق (ع) می فرمایند: که به سراغ جوانان بروید چون آنها زودتر از هرکس دیگری به سوی خیر شتابان می شوند. اکثر شهدای ما در جبهه ها جوانان و نوجوانان بودند، پس اشکال این کار کجاست که در حال حاضر خیلی از جوانان و نوجوانان به سمت بی دینی و بی نمازی کشیده می شوند؟
اشکال اینجاست که جوانان ما در یک فرهنگ غلطی رشد می کنند، در فرهنگ بی ادبی. ادب که چه ربطی به دین داره؟ امام صادق (ع) می فرمایند: که به کودکان از هفت تا چهارده سالگی ادب بیاموزید و بعد رهایش کن که اگر بی دین هم بشود دیگر کاری از دست شما بر نمی آید. باید ادبی که آموخته است کار خودش را کرده باشد.
زیر ساخت نماز، ادب است.
جامعه ای که ادب نداشته نداشته باشد جوان های خودش را بی دین می کند. دین ابتدا با فرهنگ ارتباط برقرار می کند و دوم همین فرهنگ را ارتقاء می دهد.
ما با دو جریان عمده در جامعۀ خودمان مواجه هستیم، جریان غرب گرا، و دیگری جریان اسلام گرا. منظور از جریان غرب گرا کسانی نیست که می خواهند به استکبار وابسته بشوند و ذلیل و اسیر بیگان بشوند، منظور از جریان غرب گرا جریانی است که برخی از محسنات فرهنگ و فکر غربی را پسندیده اند و فکر می کنند که راه سعادت این است که همان مسیر را طی بکنند. جریان اسلام گرا هم جریانی است که علاقه به دین دارند و دوست دارند ارزش های معنوی در جامعه حاکم بشود و در بین مردم رواج پیدا کند.
جریان غرب گرا ما را به حقوق خودمان و به حقوق بشر دعوت می کند.
ظاهراً حرف درستی است که انسان ها باید به حقوق خودشان برسند ولی آیا راه رسیدن به حقوق خودشان این است که مستقیماً بروند و سر حقوق داد بزنند.
آیا اینکه ما به انسان ها بگوییم که برو و حق خودت را بگیر واقعاً موفق می شود که برود حق خودش را بگیرد؟
حقوق بشر می گوید: هرکس باید حق خودش را بگیرد وگرنه اینگونه هیچ کس به حق خودش نمی رسد؛ آیا واقعاً این می شود؟
هرکس که دغدغۀ حقوق بشر دارد که به حقوقش برسد بیاید و روی فرهنگ کار بکند و یک فرهنگ جوانمردی در جامعه پخش کند تا به جای اینکه آدم ها دنبال حق خودشان باشند، به دنبال حفظ فرهنگ جوانمردی باشند.
اگر این فرهنگ درست شد اصلاً دیگر نیاز نیست که من به دنبال حقوق خودم بروم، حقوقم را همه به من میدهند. وقتی این فرهنگ جا افتاد همه به حقوقشان می رسند.
این یک فریبی است که به دیگران بگوییم مراقب حقت باش چون بقیه گرگ هستند. اگر فرهنگ بر این مبنا شکل بگیرد هم اینکه کسی به حقش نمی رسد و هم اینکه این آدم ها در حد حیوانات تقلیل پیدا می کنند.
اگر فرهنگ مشتی گری را رواج بدهیم، آن گرایش حقوق بشری و گرایش دینی هم به نتیجۀ خودشان می رسند.
دین، زیرساخت فرهنگی میخواهد.
در فرهنگ هر ملتی عنصر فداکاری باشد، آن ملت با کربلا راحتتر انس میگیرند. فرهنگ، زیرساخت دین است.
عناصر فرهنگی باید درست باشد، ربطی هم به دین ندارد. دین کمک و راهنمایی میکند، اگر شما می خواهی دین در جامعه رواج پیدا کند باید فرهنگ آن جامعه را درست کنی.
میشود با ادبیات غیردینی هم فرهنگ را درست کرد.
فرهنگ آنقدر مهم است که پیغمبر اکرم(ص) میفرماید تا وقتی که لباس و غذای امت من مثل کفار نشده، رو به سعادتند. از وقتی لباس و غذایشان مثل کفار شد، رو به بدبختی خواهند رفت. اسلام گفته حرام نخور؛ قورمهسبزی و قیمه بودنش را که نگفته است. وقتی در فرهنگ تو قورمهسبزی بوده، غذای خودت را راحت عوض نکن. غذای غربی که مریضت هم میکند را نخور. حالا مثلاً یه نقطه ای از جهان آغذایی میپزند که با طبع ما ایرانیها میسازد ما اون را هم می آوریم استفاده می کنیم.
اما تو هرچه مال آن طرف آب است، شیرجه میروی! این همه انعطافپذیری به لجنکشیدن حیات بشر است؛ به لجنکشیدن فرهنگ است. جایی که نباید فرهنگمان تغییر کند، محکم باشیم.
حجم:8مگابایت
عقل به ما میگوید که در مقابل منافع استکبار بایستیم.
عقل به ما میگوید اگر ذرهای عقبنشینی کنید، ذلیل خواهید شد.
عقل به ما میگوید اگر فتنهگران 88 نبودند، دشمن اینقدر جرأت و جسارت پیدا نمیکرد که ما را محاصرۀ اقتصادی کند.
عقل به ما میگوید اگر دشمن، ما را محاصرۀ اقتصادی کرده است و اگر فشار میآورد، به بعضی از انسانهای ضعیف سیاسی در این کشور چشم دوخته است.
عقل به ما میگوید اگر عناصر سیاسی ضعیف در این کشور نابود شوند، استکبار در مقابل ما زانو خواهد زد.
عقل به ما میگوید: حسین(ع).
عقل به ما میگوید: حسین(ع).
عقل به ما میگوید: حسین(ع).
عقل به ما میگوید این دشمن خونخوار، تا مشت محکم بر دهانش کوبیده نشود و خون از سر و رویش نبارد، دست از ظلم بر نخواهد داشت.
عقل به ما میگوید اسرائیل خونآشام تا قدرت ما را نبیند، دست از قتلعام مردم منطقه برنخواهد داشت.
کسی که عقل ندارد، حق تنفس در فضای سیاسی عاقلانۀ این کشور را ندارد.
عقل به ما میگوید «هیهات منا الذله»
عقل به ما میگوید اگر منافع دنیایی خودتان را میخواهید، مقابل استکبار، محکم بایستید.
عقل به ما میگوید: ما دشمن داریم.
عقل به ما میگوید: دشمنان ما خباثت خود را بیشتر کردهاند.
عقل به ما میگوید: اگر در مقابل این دشمن زورگو و مستکبر ذرهای کوتاه بیایید - به قول حضرت آیت الله بهجت(ره)- باید تا نوکری مطلقِ آنها عقبنشینی کنید.(زمزم عرفان؛ ص291)
عقل به ما میگوید: اگر از منافع کوتاهمدت به مقدار کوتاهمدت، بگذرید، میتوانید به منافع پایدار برسید.
عقل به ما میگوید: جامعۀ ما قدرت مقاومت در مقابل محاصرههای غرب را دارد.
سی سال پیش هم عقل به ما میگفت که «ما منطقه را خواهیم گرفت» ولی خیلیها باور نمیکردند و آنها الان باید از شرم، سر خود را بلند نکنند.
بیست سال پیش هم عقل به ما میگفت که «ما قدرت اول منطقه خواهیم شد» و امروز شدهایم. و عقل به ما میگوید: ما اگر پای رکاب حسین(ع) باشیم، در آیندۀ نزدیک، به کوری چشم آمریکا، قدرت اول جهان خواهیم شد.
عقل میگوید: برای حسین(ع) اشک بریزیم.
عقل میگوید: کسی که برای حسین(ع) اشک نریزد، آدم نیست، آهن است.
عقل میگوید: کسی که فریاد «یا حسین» سر ندهد، بیروح است و قساوت قلب دارد.
عقل میگوید: برای مظلومینِ سرجدایی که به عشق حسین(ع) سر از بدنشان جدا میشود، باید اشک ریخت.
عقل میگوید: باید مقاومت کرد.
عقل میگوید: عباس! کنار نهر علقمه برخیز، خیمهها منتظر تو هستند. چشم بچهها به توست.
عقل میگوید: همۀ امید حسین(ع) عباس بود. لذا وقتی عباس به زمین افتاد: فریاد زد الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی وَ قَلَّتْ حِیلَتِی....الا لعنت الله علی القوم الظالمین...
منبع:سخنرانی استاد پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع)-محرم93
مرتبط
الهی من فدای حضرت امام(ره) بشم، می فرمود من این احساس ترس رو هیچ وقت تجربه نکردم، مردم میگن ما می ترسیم من نمی دونم یعنی چی، لذا هیچ ترسی نمی توانست ایمان حضرت امام رو به چالش بکشه.
اگه یه مسئولی هر ایرادی داشت حالا زیاد فاجعه نیست، ما چون او مؤمن است از او نادیده می گیریم
ولی تو رو خدا اگه یه مسئولی اهل ترس بود نذاریدش سر کار.
او جامعه رو به لجن می کشه،
جامعه ای با این همه دشمن رو به تباهی خواهد کشید.
منبع: سخنرانی استاد پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع)-محرم93
دریافت فایل صوتی مسئول اهل ترس
عنوان: مسئول اهل ترس+صوت
حجم: 2.22 مگابایت
دریافت فایل کوتاه صوتی
حجم: 1.25 مگابایت
حجم:18مگابایت
حجم:154مگابایت
ایمان و امتحانات الهی می آید تا ما رو رشد دهد و از سطحی نگری باز دارد، اگر کسی ایمان به ولی خدا پیدا نکرد معمولاً یا از سر تکبر است، یا حسادت.
نمی تواند قبول کند این قدر خدا برای ولی خودش ارزش قائل باشد، برایش سنگین است.
اگر زیاد در خانه ی اهل بیت بریم کم کم اطمینان خاطری پدید می آید که ما ان شاء الله در این خانه توانستیم عظمت اولیاء خدا رو بپذیریم؛ مکرر و مداوم در خانه ی اهل بیت رفتن و زیارت جامعه خواندن می تواند انسان رو متواضع کند.
رفقا اگر در زمان خودمون دوستی ار دوستان اولیاء خدا، کسی که مؤمن خوبی باشه، متناسب با مقام او در دل ما جا نداشته باشد ما آدم های متکبری خواهیم بود، روی این باید کار کرد چون یکی از باور های دشوار است. (سخت ترین امتحان الهی )
باور دیگری که دشوار است رذالت دشمنان اولیاء خداست، چرا برخی باور نمی کنند که برخی ها می توانند خیلی بد باشند؟ شاید به دلیل سادگی باشد و دلیل دیگر مرض.
برخی دشمنان خدا رو باور نمی کنند که این ها واقعاً دشمن هستند و از لبخندشان فریب می خورند.
یکی از قسم های قرآن به خودش در این مورد است: می فرماید پیامبر از تو سؤال می کنند آیا واقعاً بعضی ها مُخلد در عذاب می شوند؟ خدا می فرماید: رسول من به آن ها بگو به خدای خودم سوگند این چنین است.
تناسب این بحث با کربلا: امام حسین(ع) بیشتر می خواست فضائل یاران خودش رو به نمایش بذارد یا بیشتر می خواست رذالت جبهه باطل رو به نمایش گذارد.
بله هر دو بود، نمایشگاهی بود برای نمایش آخر جبهه ی حق و آخر شقاوت جبهه ی باطل، اما هر چی آدم به کربلا نگاه می کند انگار اباعبد الله حسین(ع) برای اثبات بخش دوم ماجرا آمده بود. رذالت در دشمنان به چه سرعتی چقدر بالا گرفت، و چهره ی واقعی شخیصیت هایی وثل عمر سعد و یا شمر بر ملا شد.
کربلا این موضوع را برای ما اثبات می کند.
دشمن نوکری مطلق می خواهد، یعنی بخواهی با او کنار بیای تا به نوکری مطلق تو رو وادار نکنه قانع نمیشه؛ الان هم این دشمنان مسخره ی ما حرف هاشون رو می بینید که می گن ما هنوز اعتماد نکردیم.
ما اگر نوکر مطلق اون ها هم بشیم باز هم اعتماد نخواهند کرد؛ اگر هم نوکرشان بشیم، این ها اول نوکر خود را نابود می کنند، این را در دیکتاتور های منطقه دیدیم.
چه کسانی رضالت دشمن را باور نمی کنند؟ اشعث مسلک ها یا ابوموسی اشعری مآب ها.
این دشمنان خبیثی که ما داریم مثل آمریکا و انگلیس و دست نشانده یشان داعش، این ها همینه کارشون و تا قتل عام نکنند دست بر نمی دارند.
حماسهی کربلا باعث شد تا امت اسلامی از سادهاندیشی فاصله بگیرد و زمینهای باشد برای اینکه انسان مؤمن هیچگاه فریفتهی ظواهر دشمن نشود.