انتظار فرج،با فضیلت ترین عبادت
منبع:سخنرانی استاد پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع)-محرم93
مرتبط
در پست قبلی با شهید محسن کمی آشنا شدید؛
در این پست فیلمی برایتان گذاشته ایم که استاد خاطره ای از شهید محسن نقل می فرمایند.
حجم:5 مگابایت
زمان:4:50
ان شاء الله همه ی ما از این شهید والا مقام الگو بگیریم و ایشان هم ما را مورد شفاعت خود قرار دهد.
التماس دعا
پس از انقلاب و فتنههایی که در کردستان رخ داد و مقرر شد افرادی که خدمت سربازی رفتند و آموزش نظامی دیدهاند به آن منطقه اعزام شوند.در مسجد درحال ثبتنام بودم که یک نوجوان از من خواست او را ثبت نام و اعزام کنم که با مخالفت بنده روبرو شد.مادر این نوجوان بعد از شهادت وی در عملیات فتحالمبین در خاطرهای گفت که روزی محسن از من خواست که دعا کنم، او قبل از ۱۴ سالگی بمیرد که نکند گناه و معصیت پرونده اعمال وی را آلوده کند.من و محسن و فرد دیگری به نام ابوالفضل با یکدیگر دوستان صمیمی بودیم و ضمن فعالیت در بسیج، دروس حوزوی را با هم شروع کردیم.
روزی در محل پایگاه بسیج مشغول مرور کتاب جامع المقدمات بودیم که صدای مهیبی که ناشی از حمله هوایی بود شنیده شد و آن روز آغاز دوران هشت ساله دفاع مقدس بود.این دو در عملیات فتحالمبین شهید شدند، گفت: پدر محسن نیز همزمان با سالگرد فرزند شهیدش در جبهه به مقام رفیع شهادت نائل شد و وقتی من درباره احوالات پدر محسن از همسر وی میپرسیدم او گفت پدر محسن با توصیه و درخواست محسن به جبهه رفت.نامه محسن با دست خط خودش که از جبهه برای من فرستاده، هنوز نیز موجود است، گفت: محسن در فرازی از آن نامه برایم نوشته است من اگر سالها در تهران میماندم و در حوزههای علمیه درس میخواندم آنقدر که در اینجا (جبهه) رشد کردم و به خدا و امام زمانم نزدیک شدم در آنجا رشد نمیکردم.
التماس دعا
شهید صادقی قبل از اینکه به جبهه اعزام شود یک شب به بنده فرمود: شهیدی را در خواب دیدهام که قبل از شهادتش از او عهد گرفته بودم اگر به شهادت رسید باید به خوابم بیاید و سؤالی دارم که باید پاسخ بدهد. او به بنده میفرمود: من دیشب آن شهید را در خواب دیدم و آن سؤال به خاطرم آمد و از او پرسیدم.
سؤال آقای صادقی از آن شهید در عالم رؤیا این بود: اینکه حضرت امام(ره) فرمودند شهید به وجه الله نظر میکند، آیا شما وجه الله را مشاهده کردید یا نه و شهید نظر میکند به وجه الله یعنی چه؟ خود آقای صادقی به من میفرمودند: آن شهید پاسخ روشنی نداد و لبخند زد و سرش را پایین انداخت و فرمود: دیدم چه دیدنی؛ ولی شهید صادقی از همین پاسخ آن شهید به شدت متأثر شده بود.
اشتیاق و التهاب و هیجان معنوی به صورت خاصی در چهره او موج میزد. وقتی این رؤیا را تعریف میکرد من به ایشان گفتم ایشان که چیزی به شما نگفته است گفت: با دیدن چهره و نوع برخورد او، من دگرگون شدم و میخواهم به جبهه بروم و دیگر نمیتوانم صبر کنم و همان آخرین اعزامشان بود که به حضور وی در عملیات کربلای 5 منجر شد و در همان عملیات هم به شهادت رسید. شب عملیات در خاکریز، نماز خواندن وی را دیده بودند. میگفتند گریهها و ضجههای عجیبی داشت و نماز فوق العادهای خواند.
همان شب برای من تعریف کردند که آقای صادقی عجب حال خوش معنوی دارد و بعید است که ایشان ماندنی باشد.
منبع:رجانیوز