(صلوات و درود خالصانه ما بر خاندان عصمت و طهارت، باعث پاکی و نیکویی سرشت ما، مایه تزکیت و طهارت نفوس ما و عامل بخشش و پوشش گناهان ما میگردد)
فرازی از زیارت جامعه کبیره
--------------------------------------------------- هدف: تا خوب ها خوب تر نشوند بدها خوب نمی شوند. شما که از دین داریت به جایی نرسیدی چه انتظاری داری بی دینه بیاد دین دار بشه؟
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله: کَلِمَةُ الحِکمَةِ یَسْمَعُها المؤمنُ خَیرٌ مِن عِبادَةِ سَنةٍ . گوش کردن سخنرانی حکیمانه از عبادت یک سال بالاتر است.
الهی من فدای حضرت امام(ره) بشم، می فرمود من این احساس ترس رو هیچ وقت تجربه نکردم، مردم میگن ما می ترسیم من نمی دونم یعنی چی، لذا هیچ ترسی نمی توانست ایمان حضرت امام رو به چالش بکشه.
اگه یه مسئولی هر ایرادی داشت حالا زیاد فاجعه نیست، ما چون او مؤمن است از او نادیده می گیریم
ولی تو رو خدا اگه یه مسئولی اهل ترس بود نذاریدش سر کار.
او جامعه رو به لجن می کشه،
جامعه ای با این همه دشمن رو به تباهی خواهد کشید.
منبع: سخنرانی استاد پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع)-محرم93
ایمان و امتحانات الهی می آید تا ما رو رشد دهد و از سطحی نگری باز دارد، اگر کسی ایمان به ولی خدا پیدا نکرد معمولاً یا از سر تکبر است، یا حسادت.
نمی تواند قبول کند این قدر خدا برای ولی خودش ارزش قائل باشد، برایش سنگین است.
اگر زیاد در خانه ی اهل بیت بریم کم کم اطمینان خاطری پدید می آید که ما ان شاء الله در این خانه توانستیم عظمت اولیاء خدا رو بپذیریم؛ مکرر و مداوم در خانه ی اهل بیت رفتن و زیارت جامعه خواندن می تواند انسان رو متواضع کند.
رفقا اگر در زمان خودمون دوستی ار دوستان اولیاء خدا، کسی که مؤمن خوبی باشه، متناسب با مقام او در دل ما جا نداشته باشد ما آدم های متکبری خواهیم بود، روی این باید کار کرد چون یکی از باور های دشوار است. (سخت ترین امتحان الهی )
باور دیگری که دشوار است رذالت دشمنان اولیاء خداست، چرا برخی باور نمی کنند که برخی ها می توانند خیلی بد باشند؟ شاید به دلیل سادگی باشد و دلیل دیگر مرض.
برخی دشمنان خدا رو باور نمی کنند که این ها واقعاً دشمن هستند و از لبخندشان فریب می خورند.
یکی از قسم های قرآن به خودش در این مورد است: می فرماید پیامبر از تو سؤال می کنند آیا واقعاً بعضی ها مُخلد در عذاب می شوند؟ خدا می فرماید: رسول من به آن ها بگو به خدای خودم سوگند این چنین است.
تناسب این بحث با کربلا: امام حسین(ع) بیشتر می خواست فضائل یاران خودش رو به نمایش بذارد یا بیشتر می خواست رذالت جبهه باطل رو به نمایش گذارد.
بله هر دو بود، نمایشگاهی بود برای نمایش آخر جبهه ی حق و آخر شقاوت جبهه ی باطل، اما هر چی آدم به کربلا نگاه می کند انگار اباعبد الله حسین(ع) برای اثبات بخش دوم ماجرا آمده بود. رذالت در دشمنان به چه سرعتی چقدر بالا گرفت، و چهره ی واقعی شخیصیت هایی وثل عمر سعد و یا شمر بر ملا شد.
کربلا این موضوع را برای ما اثبات می کند.
دشمن نوکری مطلق می خواهد، یعنی بخواهی با او کنار بیای تا به نوکری مطلق تو رو وادار نکنه قانع نمیشه؛ الان هم این دشمنان مسخره ی ما حرف هاشون رو می بینید که می گن ما هنوز اعتماد نکردیم.
ما اگر نوکر مطلق اون ها هم بشیم باز هم اعتماد نخواهند کرد؛ اگر هم نوکرشان بشیم، این ها اول نوکر خود را نابود می کنند، این را در دیکتاتور های منطقه دیدیم.
چه کسانی رضالت دشمن را باور نمی کنند؟ اشعث مسلک ها یا ابوموسی اشعری مآب ها.
این دشمنان خبیثی که ما داریم مثل آمریکا و انگلیس و دست نشانده یشان داعش، این ها همینه کارشون و تا قتل عام نکنند دست بر نمی دارند.
حماسهی کربلا باعث شد تا امت اسلامی از سادهاندیشی فاصله بگیرد و زمینهای باشد برای اینکه انسان مؤمن هیچگاه فریفتهی ظواهر دشمن نشود.
جهت مطالعه ی کامل سخنرانی به ادامه ی مطالب مراجعه بفرمایید.
اگر بگوییم: «دنیای ما موقتی است» این تعریف تمامی از دنیا نیست. باید بگوییم: فلسفۀ موقت بودن دنیا به این است که دنیا جای امتحان است و دوران امتحان موقت است و نمیشود انسان الیالابد امتحان شود.
باید به دنیا و آخرت، مادیات و معنویات و تمام ابعاد زندگی و بندگی یک نگاهِ «امتحانی» داشته باشیم
«اینها در دست ما امانت است» هم تعریف دقیقی نیست؛ باید بگوییم «اینها امتحان است»
«با خدا باش» یعنی با خدایی که هر لحظه دارد از تو امتحان میگیرد زندگی کن/ خدا با زبان امتحان با تو سخن میگوید
خدا با چه چیزی از ما امتحان میگیرد؟/اولین و شایعترین نوع امتحان خدا از ما امتحان با «ترس» است
چرا خدا ما را میترساند؟1- گفتیم هدف امتحان «خلع تکبر از دل انسان» است و همین ترس، میتواند مقدار زیادی از تکبر انسان را بریزد. به تعبیر عامیانه، ترس برای این است که به ما بگوید: «کوچولو! برو بغل خدا»
2- برخی از استعدادهای انسان فقط با ترس به فعلیت میرسد/ حق نداریم طوری بترسیم که روانپریش شویم، گفتیم هدف امتحان-از یک نگاه دیگر- این است که استعدادهای بالقوۀ انسان به فعلیت برسد. برخی از استعدادهای انسان فقط با ترس بالفعل میشود.
بترس و به سراغ خدا برو! اگر از فقر میترسی، صدقه بده. در روایت دارد که صدقه بدهید تا فقر شما برطرف شود.امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «شدتِ جبن(ترس) از ضعف شخصیت(ناتوانیِ نفس) و ضعف یقین است
حضرت امام(ره) میفرمود: من هیچ وقت احساس ترس را تجربه نکردهام. لذا هیچ ترسی نمیتوانست ایمان حضرت امام(ره) را به چالش بکشاند.
مسئولی که اهل ترس باشد، جامعه را به تباهی خواهد کشید/ از وجنات و فلتات لسان بعضیها معلوم است شخصیت ترسویی دارند.
هرچقدر شما نترسید، دشمن بیشتر از شما میترسد/ بسیاری از مشکلات امام زمان(ع) با ترس دشمن حلّ میشود، نه با اسلحه
جهت مطالعه ی کامل سخنرانی به ادامه ی مطالب مراجعه بفرمایید.
اصل دورۀ تربیت، از 7 تا 14 سالگی استواگر در این دوران بچه را شبیه پادگان، منظم و مؤدب بار نیاورید، به او خیانت کردهاید و در آینده هم قدرت تحمل سختیها را نخواهد داشت و بالطبع، استعدادهای او کاهش پیدا خواهد کرد.
مدیری که بگوید طوری مدیریت میکنم که مطلقا بدون سختی جلو برویم، حتماً دارد ما را فریب میدهد/رشد بدون سختی کشیدن ممکن نیست
امتحان یعنی در رنج قرار گرفتن و رشد کردن/ نفی تمام رنجها غیر معقول است ، امام محمد باقر(ع) میفرماید:بهشت با سختیها پوشیده شده است
امتحان برای فرد و جامعه موجب شکوفا شدن استعدادهاست. نه از فرد میتوان امتحان-یعنی زجر کشیدن- را بهطور کامل محو کرد و نه از جامعه. ولی جوامع غربی، انسانها را با وعده دادن به راحتی و آسایش دروغین، فریب میدهند و جوانها را به سوی «دلم میخواهد»ها سوق میدهند تا بتوانند آنها را به بردگی بکشانند.
«دفاع مقدس» و«محاصرههای اقتصادی» از نمونههای رشد جامعه در بستر امتحان است.
جنگ روانی «اشعث بن قیس» برای تلقین «ما نمیتوانیم» به مردم، اشعث: به خاطر مصلحت جامعه «ما نمیتوانیم» به جنگ ادامه دهیم.
ابنابیالحدید میگوید: «هر فتنهای در حکومت امیرالمؤمنین(ع) بود، ریشهاش اشعث بود»
بعضیها دچار بیماری «احساس ضعف» هستند/ دین، انسان را قوی میکند
بعضیها آنقدر احساس ضعف دارند که به جهان غرب با دهان باز نگاه میکنند. در حالی که ما از آنها قویتر هستیم. ما ظرفیتهای زیادی برای قدرت بیشتر داریم. ما باید دستههای عزاداری را مظهر قدرت این جامعه قرار دهیم. این قدرت، روحیه و رویۀ ماست و این چیزی است که خدا میخواهد به ما بدهد. این قدرتی که دین به ما میدهد از آثار گمشده و غریب دین است. درست است که دین ما را لطیف و بصیر و مهربان میکند ولی دین بیش از همۀ اینها انسان را قوی میکند. کسی که قوی نبود، دین ندارد.
اگر قیام کنیم و خوبانمان را تنها نگذاریم، داستان ما مثل کربلا نخواهد شد/ این وعدۀ الهی است؛ «بر ما واجب است مؤمنین را کمک کنیم؛ وَ کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنینَ»(روم/47)
جهت مطالعه ی کامل سخنرانی به ادامه ی مطالب مراجعه بفرمایید.
همراه همۀ اوامر و نواهی خداوند، چیزی به نام امتحان نیز وجود دارد ، «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» یعنی امتحان هر کسی متناسب با ظرفیت اوست.
امتحان همیشه یکمقدار جلوتر از توانایی بالفعلِ ماست تا توانایی بالقوۀ ما به فعلیت برسد ، تنبلی باعث میشود انسان ظرفیت خود را کم ببیند.
آنچه برای خدا مهم است افزایش ظرفیت انسان است نه زجر یا کم شدن لذت دنیا.
راهی برای آسان شدن امتحان یا کاهش بلا: ببین این بلا و امتحان از تو چه میخواهد؟ قبلاً گفتیم که میتوان با نماز خواندن و سجدۀ طولانی، امتحان الهی را دور زد و به سراغ هدف امتحان رفت که «از بین بردن تکبر انسان» است.وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ (بقره/45)
پاسخ به یک شبهه: آیا با این دیدگاه، انگیزۀ رفع مشکلات زندگی در انسان از بین نمیرود؟عبد باید طبق دستور مولا به وظیفۀ الهی خود عمل کند و به نتیجه کاری نداشته باشد.
قسمت دوم: امتحان جامعه
چرا امام(ره) میفرمود: ما میتوانیم؟/ یک استدلال ساده: «این امتحان ماست؛ پس ما میتوانیم»
«ما میتوانیم» یک شعار سیاسی نیست؛ یک حقیقت دینی است/ برای اینکه ببینم «ما واقعاً میتوانیم؟» لازم نیست اسلحه و مهمات خودمان را بشماریم!
محاصرۀ اقتصادی هم امتحان ماست و چون امتحان ماست پس «ما میتوانیم»
خدا بیش از حدّ ظرفیت جامعۀ ما از ما امتحان نمیگیرد/ مقام معظم رهبری هم یک روز به حزب الله لبنان فرمود: «شما میتوانید از پسِ اسرائیل برآیید»
این مدیران هستند که باید تواناییهای بالقوۀ جامعه را استخراج کنند.
20سال پیش اگر میگفتیم «ما میتوانیم رهبری سیاسی منطقه را بهدست بگیریم» بعضیها میخندیدند!
امر به معروف و نهی از منکر اول برای سیاسیون و مسئولین جامعه است؛ نه برای بیحجابهای خیابان
مقام معظم رهبری بارها فرمودهاند: «اقتصاد منهای نفت»/چه کسانی از اقتصاد نفتی سود میبرند؟
جهت مطالعه ی کامل سخنرانی به ادامه ی مطالب مراجعه بفرمایید.
انسان دیندار و جامعۀ دینی، در معرض آسیب هستند/ دین همانطور که برای نجات از ظلم قدرت ایجاد میکند، میتواند برای ظلم کردن هم قدرت ایجاد کند.
امروز در منطقه، قویترین نیروهای چریکی را با کمک دین تحریفشده درست کردهاند.
دین همانطور که برکات فراوانی دارد، به همان اندازه میتواند آسیبهایی داشته باشد / خیلیها که شایستگی حضور در فضای سیاسی جامعۀ ما را ندارند، با سوء استفاده از دین فرصت جولان یافتهاند.
«تظاهر به دین» بر خیلیها لباسی از ارزش و احترام پوشانده است.
کجاهای دین موجب آسیب و سوء استفاده میشود؟/ برخی توصیههای دین، به افراد فاسد فرصت سوء استفاده میدهد.
با شناخت نقاط آسیبزای دین، میتوان جلوی سوءاستفاده را گرفت.
برخورد بزرگوارانۀ پیامبر(ص) با منافق مشهور مدینه، نمونهای از آقامنشی دین.
برخورد بزرگوارانۀ پیامبر(ص) نسبت به عبدالله بن ابی میتوان دید: «عبدالله بن ابی» کسی بود که شیعه و سنی او را به عنوان منافق مدینه میشناسند و شأن نزول سورۀ منافقین(8) دربارۀ اوست.و قبل از هجرت پیامبر(ص) به مدینه قرار بود به عنوان رییس مدینه تاجگذاری کند ولی با هجرت پیامبر(ص) برنامۀ او به هم خورد. و از روی اجبار، مسلمان شد. وقتی عبدالله بن ابی مریض شد و در بستر مرگ افتاد، پسرش نزد پیامبر(ص) آمد و از ایشان خواهش کرد که به عیادت پدرش برود.(ببینید پسر آن منافق چه برداشتی از بزرگواری پیامبر(ص) داشت که به خودش اجازه داد چنین درخواستی از حضرت داشته باشد) پیامبر(ص) نیز پذیرفت و به عیادت او رفت. یکی از مهاجرین که از قبل با عبدالله بن ابی، مشکل داشت و در مسیر جنگ تبوک بین او و عبدالله بن ابی دعوا و مشاجرهای پیش آمده بود، به پیامبر(ص) گفت: شما نباید به عیادت او بروید، او منافق است! پیامبر(ص) فرمود: خداوند نهی نکرده است به عیادت او بروم.وقتی پیامبر(ص) به عیادت او رفت، پسرش به حضرت گفت: «برای پدر من استغفار کنید» پیامبر(ص) برای او استغفار کرد. در این میان، باز همان کسی که از قبل با عبدالله بن ابی، دعوا داشت، به پیامبر(ص) اعتراض کرد که: مگر قرآن نفرموده برای منافقین استغفار نکنید؟! پیامبر(ص) به او فرمود: قرآن نفرموده استغفار نکن، بلکه فرموده اگر استغفار کنی، خدا آنها را نمیبخشد. بعد از اینکه عبدالله بن ابی، از دنیا رفت، پسرش از پیامبر(ص) خواست که بر جنازه پدرش نماز بخواند و رسول خدا(ص) باز هم از بزرگواری کرد و پذیرفت و بر جنازۀ او نماز خواند؛ البته پیامبر(ص) ذکر نمازِ میّت را زیرِ لب خواند. آن شخصِ معترض، دوباره به شدت اعتراض کرد و حتی به پیامبر(ص) بیاحترامی کرد که چرا برای یک منافق دعا کردی؟! پیامبر(ص) به او فرمود: تو که نشنیدی من چه دعایی برای او خواندم! من آن دعایی را که باید بگویم گفتم.
معلوم است که از اینهمه بزرگواری دین چه سوء استفادههایی میشود انجام داد.
قدرت دین دروغین بود که توانست امام حسین(ع) را به شهادت برساند.
اگر از قدرت دین سوء استفاده شود حتی میشود با آن حسین(ع) را به شهادت رساند/ممکن است قدرت این دین نجاتبخش به دست زنگی مست بیفتد.
ببینید وقتی دین پیامبر(ص) به دست امثال یزید بیفتد، چه کارهایی با آن انجام میدهند!
در خطبۀ قاصعۀ نهجالبلاغه، یک تعبیر دیگری هم برای بیان هدف امتحان آمده است که میفرماید: «امتحان برای این است که ابواب فضل و رحمت خدا به روی انسان باز شود.
این هم تعبیر دیگری از همان حقیقت قبلی است؛ چون وقتی تکبر رفت رحمت و نور میآید و وقتی تذلل به جای تکبر به دل انسان آمد، ارتباط با پروردگار برقرار میشود و وصال معبود محقق میشود.
خدا امید بندۀ خود را به هر چیزی قطع میکند تا به جز خدا به کسی دل نبندد.
روایات در این باب زیاد است. مثلاً اینکه خداوند متعال در حدیث قدسی فرموده است: به عزت و جلال خودم سوگند، امید بندۀ خودم را به هر کسی و هر چیزی قطع میکنم تا به جز من به کسی دل نبندد.
خدا نمیگذارد شما به جایی پیوند بخورید و این پیوند باقی بماند، چون تو بناست با خدا پیوند بخوری نه با خلقش و خدا بدش می آید که خیلی با وسیله اش پیوند بخوری.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: هنگام نزول شداید، فضایل انسان رو میشود؛ عِنْدَ نُزُولِ الشَّدَائِدِ تَظْهَرُ فَضَائِلُ الْإِنْسَان. پس نباید از شداید فرار کنیم و با سختیها، بد تا کنیم.
برخی جوانها به خاطر برخورد درست با شداید، یکدفعهای خیلی رشد میکنند ، همانند جوانان در دفاع مقدس،یکی از راههای تشخیص مقدار ظرفیت خود، شدت امتحانات الهی است.
در لیله المبیت که قرار بود امیرالمؤمنین(ع) جای پیامبر اکرم(ص) بخوابند، پیامبر(ص) به ایشان فرمودند: علی جانم، به تو خبر میدهم که خداوند متعال اولیاء خودش را به اندازۀ ایمانی که دارند و به اندازۀ منزلتی که در دین دارند، امتحان میکند. شدیدترین بلاها بر سرِ انبیاء میآید سپس بلا به نسبتِ(ظرفیت ایمانی افراد) تقسیم میشود.
ما معمولاً دربارۀ مقدار طاقتمان در امتحانات الهی اشتباه میکنیم، خیالتان راحت باشد که امتحان به قدر طاقت است نه بیشتر.
اصلاً شما لازم نیست بفهمید تواناییتان در امتحانات الهی چقدر است، چون قرار نیست که شما از خودتان امتحان بگیرید.
کسانی که دنبال کاهش ظرفیت انسانها هستند، بوی ابلیس میدهند، ابلیس همیشه میگوید: «تو نمیتوانی!» ولی امام حسین(ع) میگوید: «تو میتوانی»
جهت مطالعه ی کامل سخنرانی به ادامه ی مطالب مراجعه بفرمایید.
ملت ما قدر این مجالس را بدانند، مجالسى است که زنده نگه میدارد ملتها را. در ایام عاشورا زیاد و زیادتر؛
اگر بُعد سیاسى اینها را اینها بفهمند، همان غربزدهها هم مجلس بپا میکنند و عزادارى میکنند، چنانچه ملت را بخواهند و کشور خودشان را بخواهند.
(صحیفه امام، ج16، ص: 347)
اگر از نظر علوم انسانی و علوم سیاسی و روانشناسی و علوم تربیتی به این عزاداری نگاه کنیم، به چه نتایجی میرسیم؟
کسی که سیاست را بفهمد، عزاداری را ترویج میکند. باید اساتیدی که دکترای سیاسی دارند و همچنین دانشجویان، بیایند و در این زمینهها مقالههای علمی بنویسند. کسانی که در روانشناسی و علوم تربیتی فعالیت دارند، این انرژی مثبتی که در این مراسمهای عزاداری جمع میشود را بررسی کنند. شما یک چنین انرژی مثبتی را در خانههای خود و در عزاداری تنهایی خودتان پیدا نمیکنید. حتی بدون در نظر گرفتن آموزههای دینی و اعتقادات هم میتوان فهمید که چنین عزاداریهایی چه آثار مفیدی برای فرد و جامعه دارد.
منبع:سخنرانی استاد در شب اول محرم دانشگاه امام صادق(ع)