از آنجایی که پدرم روحانی و اهل وعظ و خطابه بودند، کتابخانه ای در خانه داشتند و ما هم از این کتاب ها استفاده می کردیم. زمانی که پدرم کتاب های خود را به مسجد هدیه کردند، چند جلد از آنها را برای خودم نگه داشتم. از جمله آن ها کتاب های این محقق بزرگ بود که باید این کتاب های متنوع و بسیار مفید را نگه می داشتیم و به آن مراجعه می کردیم.
کارهای تحقیقی اهل وعظ و خطابه برای پیدا کردن مطلب مناسب از طریق نوشته های ایشان آسان شد و از این طریق منبر رفتند. در عین حال از این کتاب ها در مسیر تبلیغ هم استفاده شده است.
وقتی عالم فرزانه ای که سال ها درس خارج را در محضر اساتید برجسته طی کرده و سپس در منبر وعظ و خطابه قرار می گیرد، علم و دانشش به منبر وزن می دهد.
اساتید ما می فرمودند که پای منبر کمتر از مجتهد ننشینید و بعدها ما متوجه اسرار این کلام شدیم. علیرغم اینکه ممکن است برخی افراد منبری ها را خوش سخن تلقی کنند، خوش فهمی قبل از خوش سخنی که لازمه سخنرانی و بیان معارف دینی است به سادگی به دست نمی آید. حتی امکان دارد که شخصی فقیه هم شود و در ابواب رایج فقه به معنای خاص کلمه وارد شود ولی خوش فهمی برای تبلیغ دین در مقابل عموم مردم نداشته باشد.
کار فقه و فقاهت در استنباط احکام شرعی به مراتب آسان تر است از فهم عمیق معارف عمومی دین و انتقال آن به مردم است. به عبارت دیگر تحقیق برای منبر به مراتب سخت تر از تحقیق برای فتواست. و وقتی این عقیده را در محضر آیت الله العظمی وحید عرض کردم، ایشان ضمن تایید مطلب، چند بار بر این نکته تأکید فرمودند.