خلاصه ای از مباحث مطرح شده:
ما با دو گرایش بسیار مهم در وجود انسان مواجه هستیم که تقریبا تمام عمر در حال پاسخ گویی به این دو گرایش هستیم یکی میل به راحتی و اذیت نشدن و یکی میل به لذت و هرنوع خوشی که مایۀ فرح انسان بشود.
گرایش ها باید مدیریت شوند و با نیت این کار انجام شود، بهترین نیت این است که به خاطر خداوند این کار را بکند ولی کمترین نیت درست این است که این حرکت را معقول بداند و بگوید من وقتی که با راحتی خود مقابله می کنم این یعنی که راحتی بیشتر به دست بیاورم، خیلی عقلانی با راحت طلبی خود برخورد بکند و راحت طلبی خود را با دلایل کاملا عقلانی محدود بکند و بعد کل این حرکت را به خاطر خدا انجام بدهد.
ما در جهانی زندگی می کنیم که لذت ها با تبلیغ ها و تلقین ها تبدیل به حقوق و نیازها می شوند.
ما در این جهان در حال زندگی هستیم و این جهان، جهانی است که دارد به آدم ها تلقین می کند که تو به این لذت ها نیاز داری در حالی که بسیاری از لذت ها را ما اصلا به آنها نیازی نداریم. این جهان، جهانی است که دارد لذت ها را متورم می کند و مبالغه آمیز با لذت ها برخورد می کند.
در جامعۀ ما یک عقب ماندگی بسیار وحشت ناکی وجود دارد و آن این است که مقابله با لذت طلبی نا بجا توسط دانشگاهیان غالباً انجام نمی گیرد. اساتید علوم انسان، تجربی، روان شناسی، جامعه شناسی با همین عقل تجربی خود که اصلا نیازی به دین هم ندارد، بیایند و با انواع هرزگی ها و بی بند و باری ها مبارزه بکنند.
در تبلیغاتمان ما هم یک جوری دینی از مقابله با لذت ها صحبت می کنیم که مردم هروقت یک روحانی را می بینند، اولین چیزی که برایشان تداعی می شود این است که ایشان آمده اند لذت ها را محدود بکنند. چرا این گونه است؟